مدح و شهادت امام حسن عسگری علیهالسلام
وقتی امام عصر ما امشب عزادار است برپایی این روضهها واجبترین کار است پیـراهـن و شال عـزا مـولا به تن دارد امشب تـمام عـرش با آقا عـزادار است بیجرم و تقصیری به زندان شد امامِ ما یوسف به زندانی شدن آیا سزاوار است؟ زندان برای عاشقان خلوتگه خوبی است هر روز روزه؛ هر شبش دیدارِ دلدار است ای کاش قدری معتصم شرم و حیا میکرد اصلا که گفته او ز آقا دست بردار است؟ با زهرِ کاری، عاقبت زهر خودش را ریخت این روضۀ زهر و جگر الحق که دشوار است از ترسِ رسواییِ خود از این جنایتها در هر کجا پشت سرش گفتند: بیمار است مردی که هر شب تا سحر غرق عبادت بود این چند روزه تا سحر از درد، بیدار است رنگش دگرگون میشود هر بار از دردش پهلو به پهلو میکند، هرچند ناچار است در این دم آخر شنیدم کعبه هم میگفت: بیچاره من که قسمتم هجرانِ از یار است در سامـرا بـوی مـدیـنه میرسد انگـار آقا به یاد محسن و خونِ به دیوار است در بسترش هر شب سؤال از مادرش میکرد مادر چرا پس بسترت اینقدر گلدار است؟ در جست و جوی علت آن سینۀ مجروح حالا شده خیره به در، در فکر مسمار است میخواست تا یک جرعۀ آبی بنوشد که افتاد از دستش قَدح، از بس که تبدار است این جا پسر سیراب کرد آخر امامش را در کربلا شرمندگی سهم علـمدار است سر منشأ هر روضهای از روضۀ زهراست گرچه مصیبت در دل تاریخ بسیار است |